مدح و مناجات با حضرت جواد الائمه علیهالسلام
آنکه «کم»ش را نیمهشب آورد، دادت دارد زیـادش مـیکـنـد لـطـف زیـادت آقا منم... آن رختْپاره... پا برهنه... آن شب، شبجمعه مرا که هست یادت! تـو کـیـسـتـی؟ تـو از کـریـمـان بـلادم مـن کـیـسـتـم؟ مـن از گـدایـان بـلادت من از در این خـانـهات جـایی نرفـتـم پس رو مگردان از گـدای خـانهزادت آن کـه مـرا حـالا مـُریـد تـو نــوشـتـه حتماً تو را هم مینویسد «یا مراد»ت تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت تو هر کجا پا مینهی هر صبح خورشید عـرض ارادت مـیکـنـد بر بـامـدادت بـابـای تـو با دیـدن تو گـریـه میکـرد با گـریه لطـف دیگـری دارد عـبـادت آباء و اجـدادت همه یک یک جـوادند پس مینویـسیـمت جـواد بن الجـوادت |